تنهایی

تنها شادی زندگیم این است که هیچ کس نمیداند تا چه اندازه غمگینم.........

بعد از یه مدت طولانی اومدم آپ کنم توی یه جای دیگه اما آپم شاد نیست!شاید دیگه اون گیتی سابق نیستم!

در ظاهر یه آدم بی نهایت شاد که هیچ احدی  فک نمیکنه من تو زندگی غم داشته باشم ولی در باطن یه آدم بی نهایت افسرده و غمگین!

نمیدونم چرا غم ها فک میکنن میتونن باهام بازی کنن!آخه یکی نیست بهشون بگه مگه من هم بازی شمام؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیلی خستم!از زندگی کوفتی که همش شده جدایی و غم!همش شده تنهایی!متنفرم!

در ظاهر کلی باهاتن ولی در باطن خیلی تنهایی !این سخت ترین حالیه که دارم!کسایی که دوسشون دارم وداشتم خیلی زود از دست دادم!خیلی زود تنهام گذاشتن و رفتن......

میترسم!میترسم بگم "دوستت دارم"تنها جمله  وحشتناکیه که وقتی بهش پی بردم زندگیم تماما شد تنهایی!

پ.ن*خیلی سخته کسی که برات عزیزه جلو چشات پر پر بشه و تو نتونی هیچ کاری کنی به جز گریه!

نظرات 20 + ارسال نظر
؟ چهارشنبه 2 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ب.ظ

گاهی وقتا انقدر به یکی خوبی می کنی که دیگه فکر می کنه این مهربونیا وظیفته...اونوقته که یه چیزی ته دلت می شکنه...انقدر جواب مهربونیاتو با نامهربونی میده...انقدر در جواب لبخندت اخم می کنه ...و انقدر احساس و فکر و قلبتو به بازی می گیره.......که....که کم کم حس تو عوض میشه...دوباره غرورت واست مهم میشه....دیگه حاضر نیستی به خاطرش غرورتو خرد کنی....دیگه از دیدن اشکاش کلافه نمیشی....دیگه با نگاه کردن به چشاش دلت هری نمی ریزه پایین...دیگه نازشو نمی کشی....

بازم بهت سر می زنم لطفا همینجا ج منو بده

ممنونم که اومدی پیشم
با متن بالایی که نوشتی موافقم
چون واقعا اینجوری شدم !
خوشحالم کردیاومدی پیشم

؟ پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:03 ب.ظ

سلام خوبین؟؟؟
دیدی اومدم
راستی عزیزت چی شده که نمی تونی واسش کاری کنی؟؟؟

سلام
مرسی
دپرسه
بی دلیل!
شما وب نداری؟؟؟؟
ممنونم که اومدی

؟ جمعه 4 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:47 ب.ظ

سلام سلام
من بازم اومدم...
اینجوری که باحالتره من زود به زود میام بهت سر می زنم...نه نمی خوام داشته باشم
همینجوری الکی دپرسه؟؟؟
ای عزیز دختره یا پسر
احساساتیه یا غیر احساساتی؟؟؟
عاشقه یا نیس؟؟؟
سنش؟؟؟
البته اینا رو اگه دوس داری بگو شاید از تو کتابای روانشناسی تونم چیزی در بیارم...
بازم میام تا وقتی بخوای

سلام
خوش اومدی!
باحالتره ولی....خوب حداقل خودتو معرفی کن!
میگه الکی دپرسه
دختر یا پسر بودنش چه فرقی میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
در ظاهر اصلا احساساتی نیست ولی در باطن بی نهایت حساسه!
عاشق از چه لحاظ؟عاشق کسی منظورته؟؟؟؟
متولد۱۳۷۱!
لطف میکنی پیشم میای خوشحالم میکنی!
ولی حداقل خوتو معرفی کن!

؟ شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:06 ب.ظ

سلام دوست مهربون
اگه پرسیدم دختره یا پسر چون احساسات خانوما با آقایون خیلی فرق می کنه اما به نظر من این عزیز شما تو سنیه که خیلی ها دچار هوس های واهی می شن...
یا حداقل به کسی یا به چیزی یا به کاری یا...دل بسته می شن و فک می کنن جدایی از اون چیزها براشون سخت تمام خواهد شد یا اینکه اصلا نمی تونن ازون جدا بشن
تنها چیزی که می تونه بهشون کمک کنه فقط خودشه و نباید نگران بود چون اغلب این افسردگی ها اغلب قبل از از دست دادن و دوران کوتاه تری بعد از از دست دادن باقی می مونه و زمان اون رو از بین می بره و به دست فراموشی سپرده میشه...
ودر ضمن هر چی بیشتر درباره ی غمگین بودن و دپرس بودن باهاشون حرف بزنید دورانش بیشتر طول می کشه و کمتر سعی کنید که سعی در بهتر کردنش نداشته باشین چون اگه واقعا نتونین اوضاع رو بدتر می کنین

آخه من باید چیکار کنم؟؟؟؟؟؟؟
غمم گرفته!آدمی نیست که عاشق کسی بشه!قسم میخوره کسی تو زندگیش نیست که به خاطرش دپرس باشه!
میگه یه دفعه شدم!
دارم میمیرم وقتی میبینم اون آدم خون گرمو شوخ حالا تبدیل به یه آدم سردوبی روح تبدیل شده!
پسره!
پس پسری!خوشحالم که بهم سر میزنی!حتی اگه تصادفی!باشه نگو کی هستی!
ممنونم از راهنماییات بازم بیا پیشم!یا بازم اسم وبدوستتو اشتباه بزن!

؟ شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:11 ب.ظ

اومدم بقیشو تو یه نظر دیگه بنویسم تنوع ایجاد شه
و درباره ی خودم با اجازتون من هر وبی سر می زنم نام و نشونی از خودم نمینویسم یا می نویسم zoro
و بابت حرفای نظر قبلی اگه چیزی رو اشتباه گفتم عذر می خوام آخه با این اطلاعات کم واقعا نمیشه نظر کاملا درستی داد
راستی می دونین چه جوری با وبتون آشنا شدم من آدرس وبلاگ دوستم رو اشتباه به خاطر سپرده بودم و هرچی می زدم می گفت وجود ندارد انقد تغییرش دادم تا به وب شما رسیدم.....
موفق باشی

؟ شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ب.ظ

on بودید؟؟
این عزیز دل رو خوب می شناسید از صحت گفتش مطمئنید؟

are onam!
taghriban khob mishnasamesh ama nemidonam chera depres shode
kheli negaranesham
nemidonam bayad chikar konam!
be nazare shoma pye kase dge vasat bode ke injori shode??????????
be khoda gij shodam
khodesh migoft paye kasi vasat nist ghasam mikhord ke na hast 2khtari to zandegish va na khahad bod

؟ شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ب.ظ

راستی من zoro رو همینجوری می نویسم
دلیلی بر پسر یا دختر بودنم نیست...

پس همچنان ناشناس میمونین؟

؟ شنبه 5 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:10 ب.ظ

امکان داره بخواد خودشو لوس کنه واس کسی؟؟؟
فقط اون واس شما عزیزه یا این عزیز بودن ۲ طرفه ست؟
خودش با شما صحبت کرد؟
همینجوری که آدم دژرس نمیشه
یا عاشق شده
یا شکست خورده(عشق.شغل.کار.تحصیل)
یا می خواد خودشو تو دل کسی جا کنه
یا یه نوع اعتراضه
و یا به درجه ای از ایمان رسیده و احساس سر شکستگی میکنه ووو.....

لوس کنه؟اونم برای کسی؟انقدرا آدم لوسی نیست که بخواد به خاطر لوس کردن اینجوری بشه!
براش عزیزم و ۲طرفست!آره باهم حرفیدیم و گفت نمیدونم چرا اینجوری شدم!قسم میخورد که بخدا نمیدونم چرا اینجوری شدم!منم بهش گفتم همینجوری که آدم دپرس نمیشه!
نمیدونم شاید عاشق شده و من نمیدونم ولی من هنوز چیزی نگفتم و تو دهنم بود که بگم پای یکی دیگه وسطه گفت نه کسی هست و نه خواهد بود!به خدا نمیدونم!یعنی تو دل من؟یا کس دیگه؟
آخه اعتراض به چی؟
سرشکستگی میکنه و عذاب وجدان گرفته که با منه؟
چی بگم!الان ۶ روزه ازش خبر ندارم!نه اس نه زنگ نه هیچی!

؟ یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:50 ب.ظ

سلام دوست عزیز
چند مدته که با هم دوستید ؟؟
شاید هم نمی تونه اصل مطلب رو به شما بگه...
اگه حضوری باهاش حرف زدید حتما باید از لحنش از قیافش تشخیص بدین چه اتفاقی ممنکنه باعثش شده باشه...

نمیدونم
ندیدمش!
۱سالع و خورده ایه

؟ یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:53 ب.ظ

راستی چرا پست جدید نمی ذاری؟ اینجوری منو هم دپرس می کنی ها...
شوخی کردم اما سعی کن زود به زود آپ کنی...
دربارهی عزیزت بنویس... چه می دونم وبتو بکن دفتر خاطرات شاید اینجوری آروم بشی...

من یه وب دیگه دارم
درباره اون کسی نیدونه جز خودمو خودش!

؟ یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:08 ب.ظ

دوست عزیز من نه قصد دخالت دارم و نه شما و نه اون آقا رو نمی شناسم...
اما یادتون باشه اینترنت جای خوبی برای دوستی نیست حتی اگه واقعا ÷ای عشقی ÷اک در میون باشه و یادتون باشه مواظب باشید که رفتار امروز شما باعث سر بلندی فردای شما می شه

شما لطف داری که اومدی پیشم!
میدونم جای خوبی نیست برای دوستی!!نه ما باهم مثل آبجی و داداش بودیم!

؟ یکشنبه 6 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ

چه جالب می تونم از اون وبتون رو هم ببینم؟؟؟

یکیش که فقط مال محمده!و فقط اون باید بخونه چون همش passwordداره
اون یکیشو هس lifemehrabonane.blogfaاونم تعطیلش کردم!اما حذفش نکردم!خوشحال میشم اون وب رو هم ببینی!اما توی اون هیچ حرفی از محمد نزدم

؟ دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 04:58 ب.ظ

سلام دوست عزیز
ازون وبت دیدن کردم فک کنم حدو یه ساعت شاید بیشتر نزدیک دو ساعت مطالب اون وبتو خوندم خیلی جالبب بود حیف نیست تعطیلش کردی؟؟؟؟
چرا دوستات اینجا نمیان پس؟؟؟
مواظب پسرا باش هیچوقت به ظاهرشون اعتماد نکن دوست عزیزم...

سلام دوست خوبم
ممنونم که وقت گذاشتیو چرت و پرتای منو خوندی
دیگه حوصله اون وبو نداشتم!نمیدونم چرا!!۱
چون به هیچ کدومشون آدرس این وبو ندادم!سر همینه که هیچکی ایینجا نیست!
هیچ وقت به هیچ پسری تو عمرم اعتماد نکردم ونمیکنم!اون اولین و آخرین نفر بود!

؟ دوشنبه 7 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 05:05 ب.ظ

یعنی اینقد خصوصیه
یتی جان باشه هر جور راحتی اما اون کلبه مهربونی هم عالی بود...
راستی حواست باشه هیچکس تو نت نه می تونه غمشو بر طرف کنه نه ... اما ممکنه حتی نه برای کم شدن غم خودش بلکه برای کم کردن غم بقیه بیفته تو یه غم و یا حتی یه دردسر بزرگ...
نمی دونم چرا اما برات نگرانم و علت نگرانیم رو هم نمی دونم من چیزی از شما نمی دونم و شما رو هم نمی شناسم اما ازت می خوام موظب خودت باشی....

نه به این شدت که شما میگید!ولی خاطرات و کارای روزانمه که فقط اون خبر داشت ازش!سر همین!
اینجوری هم که تو میگی نیست!من تو نت آجی دارم که بهترین دوستمه و تو خیلی کارا کمکم میکنه و تنهام نمیزاره هر وقت هرکدوممون احتیاج داریم که دردل کنیم مطمئنا اون یکی هست که دلداریش بده و باهاش حرف بزنه!
شاید بهتر بگم بهت اون یکی از بهترین دوستامه!همه رو نمیشه به یه چشم دید!
ممنونم که نگرانمی!

؟ سه‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 07:42 ب.ظ

خیلی خوش حالم که دوستای خوبی تو نت داری
شاید به خاطر اینکه من خودم ۲ بار ضربه دوستی تو نت رو خوردم کاملا مخالفم...
من با یه نفر ۲ سال و نیم دوست بودم در حدی که نمی شد یه روز نیام نت شاید به دوستای حقیقیم یه حرفایی رو نمی زدم که به اون دوستم می زدم اما....من با خودم عهد کردم به اونایی که دوست پسر یا دوست دختر دارن هشدار بدم چه خطراتی ممکنه جسم و رو حشون رو درگیر کنه
خوب چرا واس خودت یه دوست حقیقی پیدا نمی کنی دوست عزیزم؟؟؟
موفق باشی و سربلند

آره مار گزیده از ریسمان سیاه وسفید میترسه!
نمیشه به هرکسی اعتماد کرد اینو قبول دارم !
ممنونم که بهم هشدار میدی !من انقدر اطرافم دیدم از این چیزا که منم نمیتونم اعتماد کنم!
نمیتونم بعد اون به هیچ کس دیگه حتی فکر کنم!شاید چون بدم اومده از هرچی پسره!
ممنونم

؟ چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ

حتی اگه منم یه پسر باشم؟؟؟
شوخی کردم...
دوست عزیزم چی باعث شده که به آقا محمد اینقد اعتماد داشته باشی؟؟؟

شوخی جالبی بود
همیشه بهم راست میگفت

؟ چهارشنبه 9 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 03:01 ب.ظ

منم همچین احساسی داشتم...

پس درکم کن

؟ پنج‌شنبه 10 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:44 ب.ظ

درکت می کنم دوست عزیزم
من برات دعا می کنم تو به دروغ های راست نما مث من گرفتار نشی
مواب خودت باش
فک کنم از دست حرفای من خسته شدی
خداحافظ

ممنونم که دعام میکنی عزیزم!
میشه از یوستیات یه ذره برام بگی؟
هر روز به امید حرفای تو میام اینجا
بخدا خسته نشدم!

؟ یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 09:39 ق.ظ

سلام دوست عزیز
دلم تنگیده بود دوباره اومدم
واقعا می خوای دوستی منو بدونی؟
چرا آپ جدید نمی ذاری
یکم درباره خودت بنویس...یا خاطراتتو بنویس یا هر چی اما آپ جدید بذار...
تونستم فردا هم میام پیشت...

سلام
آره میخوام بدونم
نمیدونم چی بنویسم
خاطراتش عذابم میده
ممنونم که پیشم میای!

؟ چهارشنبه 16 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 02:55 ب.ظ

سلام ببخشید دیر سر می زنم
چرا خاطراتش عذابت می ده؟؟؟
دیگه باهم در تماس نیستسن ؟؟؟
اگه نظر منو می خوای اگه مدت زیادیه که دیگه از هم خبر ندارین سعی کن دنبال ارتباط دوباره نباشی چون بالاخره چه امروز چه فردا این اتفاق می افته از قدیم گفتن دوستی یه اتفاق و جدایی یه قانونه پس کاری نکن که هم خودت و هم اون رو بیشتر از این دچار چالش کنی!
داستان هر چی ادامه دار تر باشه تموم کردنش سخت تره
موفق باشید سربلند

سلام
خواهش میکنم!
نه!به دلیل بعضی اتفاقات نه در تماس نیستیم!
بخدا دیگه هیچی نمیدونم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد